۶/۰۷/۱۳۹۴

شهر کابل، شهر تنازع برای بقا

علی ظفر یوسفی
……………..نشر شده در سایت وحدت نیوز
گویند پادشاهان سابق را رسم بر این بوده که آن ها از طرف شب با لباس های مبدل به اطراف و اکناف مراکز تحت امرش، گردش می نمودند تا از حال و احوال رعیت شان باخبر گردند این یک سنت مسنونه ای حسنه و به جایی بود که تا در زمان خلفای راشدین، بعض از این خلفا این سنت را ادامه دادند و حتی در زمان های خیلی متاخر این سیره ای مملکت داری ادامه یافت؛ اما در زمان حال که دست رسی به اوضاع و احوال رعیت از هر طریق ممکن است اما هیچ نوع فکری برای بهبودی اتباع افغانستانی وجود نه شده؛ حامد کرزی به عنوان رئیس جمهوری اسلامی افغانستان لازم نیست که شب ها دور و بر کابل یا اطراف آن گردش کند بلکه کافی است که از صفحات رسانه های تصویری اوضاع آشفته ای جامعه را مشاهده کند... اما کجا چشم که واقعا عمق نیازهای این مردم را درک کند نیازهای متراکم و انباشته شده ای اجتماعی که کوچک ترین فکری در این مورد نه شده؛ بنا به تصریح مواد سیزده و چهارده ای قانون اساسی کشور حکومت مکلف است که اوضاع معیشتی مردم را بهبود بخشیده و در این مورد پروگرام های موثر طرح و تطبیق نماید؛ در همین پایتخت کشور در کدام جا حکومت برای بهبودی اوضاع معیشتی و اقتصادی مردم کاری موثری را انجام داده یا برنامه ای را طرح و تطبیق نموده است؟ اوضاع و احوال آشفته و خشک بعض مناطق اطراف سبب شد که عده ای زیادی از مردم از مکان های آبایی شان دست به مهاجرت های داخلی بزنند؛ این مهاجرت ها بیشتر در شهر کابل خاتمه یافت، مردم فقیر و بی بضاعت به امید که وضع و حال شان بهتر گردد به پای تخت کشور رو آوردند، اما شور بختانه تراکم جمعیت از یک طرف و بی توجهی حکومت مرکزی از طرف دیگر و هم چنان مسایل انتخابات و 2014 و... سبب شد که بحران یک بیکاری بسیار کلانی را در سطح شهر به وجود بیاید، مردم بیچاره و فقیر نه دست ستیز دارند که با این همه بیکاری مقابله کنند نه پای گریز که به کدام طرفی کوچ کنند؛ مانده اند و روزها ساعت ها سر چوک ها منتظرند که یک کسی پیدا شود که آنها را به کار، حد اقل یک روز استخدام کند اما با تاسف که با دست خالی شب به خانه های شان بر می گردند. این اوضاع و احوال اجتماع ما حاکی از آن دارد که ما در یک دهه و اندی که بهترین فرصتی برای جلب کمک های جامعه جهانی بود یک حکومت کار آ و عاری از فساد نه داشتیم که از این فرصت ها برای بهبودی کار های زیربنایی استفاده کند؛ حتی در پایتخت کشور یک کارخانه ای برای اشتغال صدها نفر ساخته نه شد؛ سران موسسات و وزارت خانه ها هر کدام به نوبه ای خویش ضربه های محکمی به اقتصاد لنگ این کشور وارد کردند، فیصدی بسیارکمی از بودجه ای اختصاص داده شده ای خویش را مصرف کردند؛ مردم و اتباع این مملکت توقع ندارند که حکومت زمین و پول در اختیار آن ها قرار دهد بلکه انتظار و امید مردم این است که حکومت مکلف است که برنامه های موثر و دوام داری را جهت اشتغال زایی برای مردم آماده کند. همان مردم که در دو دور انتخابات، رئیس جمهورشان را انتخاب کردند ولی از این فصول انتخابات، محصولی  برای شان عاید نگردید؛ مردم فقیر و محتاج، شمشیر برّان نیاز و دست درازی به مغز استخوان صبوری شان رسیده؛ خانواده های بی همه چیز حسرت خوردن یک شب غذای بهتر را در دل شان باقی است؛ مردمانی زیادی با جیب های خالی و دل های پر با سختی روزگار دست و پنجه نرم می کنند نه کاری نه شغلی دارند آب روی شان را کف دست شان گذاشته از این طرف و آن طرف پول قرض می گیرند؛ در چنین اوضاع و احوال مسئولیت ها را که باید به دوش بگیرد؟ حکومت باید  در این مورد تصمیم لازم را بگیرد، فکری به حال این همه مردم باید از اولویت های کاری  حکومت مرکزی باشد. اما چرا حکومت مرکزی نتوانست فکری به حال این مردم کند؟
الف) فقدان برنامه: یکی از علل که حکومت نتوانست زمینه ای اشتغال زایی را فراهم کند نبود برنامه ای مشخص است، حکومت با این زمان ها و فرصت های طلایی را در اختیار داشت اما چون برنامه ای منسجم نداشت کار به فردا و فرداها کشید تا این که همه فرصت ها رفت دکمه ای زمان دیگر بر نگشت؛ کمک های جامعه ای جهانی هم کاهش یافت.
ب) فساد بیش از حد: این که در افغانستان فساد بیش از اندازه وجود دارد جای انکار نیست، افغانستان در رده ای فاسد ترین کشور جهان است، معمولا در چنین کشور ها که هم موسسات خارجی کمک های بشردوستانه را حیف و میل می کنند هم کارمندان حکومت، در این گونه کشور ها برای مردم کاری انجام نه می شود چون بودجه ای اختصاص داده شده برای یک پروژه کاری از همان آغاز مورد دست برد قرار می گیرد و پول و بودجه ای نه می ماند تا یک کاری زیر بنایی برای مردم انجام شود.
ج) نبود اراده ای حکومت برای خدمت: اصل اساسی در بهبود حیات اجتماعی و اقتصادی از طرف حکومت، وجود اراده ای خدمت است، اگر این اراده در نهاد حکومت نهفته باشد کارهای خوبی برای توده انجام خواهد گرفت؛ در نهاد حکومت مرکزی افغانستان چنین اصل و پرنسیبی وجود نداشت که بتوان کمر همت برای خدمت گزاری بست، هر وزیر و رئیس چند روزی در وزارت و ریاست و ارگانهای دولتی کارکرد اما برای این که کیسه ای خودش را پرکند، برای این که در آینده دچار کمبود دارایی نه شود، به حال مردم فکر هم نه کردند.
د) تورم جمعیت: با تاسف که وضع معیشت در اطراف هم به نسبت نبودن آب و مشکلات دیگر هر روز سخت و مشکل تر می گردد روی این علت، تعداد کثیری از مردم در شهر کابل مسکن گزین شده اند، در هر جا که تراکم جمعیت زیاد باشد، حکومت هم توجهی نداشته باشد طبیعی است که بی کاری به اوج خود خواهد رسید.
ارزیابی نهایی: در یک نگاه کلی اگر به اوضاع آشفته ای شهر کابل نظر اندازیم به این نتیجه می رسیم که شهر کابل شهر تنازع برای بقا است، مردان از بام تا شام برای خرچ عیال و خانواده ای شان پشت کار می گردند؛ بدیهی است که در این میان مسئول درجه اول حکومت است، حکومت باید در این مورد فکر اساسی می کرد، برای از بین بردن بی کاری کارهای را روی  دست می گرفت، در هر انتخاباتی حکومت از مردم می خواهد که به طور پرشور اشتراک ورزند، اما این حق شهروندی نفعی به حال مردم تا هنوز نه رسانده؛ حال که در آستانه ای انتخابات سوم ریاست جمهوری قرار داریم ازاین که رئیس جمهور جدید روی کار می آید، یک خانه تکانی کلانی در سطح مدیریت اجرایی کشور هم به وجود می آید، امید که تمام اداران دولتی از افراد فاسد و بی کاره پاک گردد، تا افراد صادق و راستکار و کار فهم استخدام گردد تا باشد که برای بهتر شدن اوضاع فعلی مردم گامی برداشته شود؛ درست است که از رئیس جمهور کرزی یک اداره ای فاسد برجای می ماند اما اگر همت و قصد خدمت گزاری برای مردم در سر رئیس جمهور جدید باشد در زود ترین فرصت فساد را ریشه کن خواهد کرد.

هیچ نظری موجود نیست: