۶/۰۷/۱۳۹۴

شاگردان امام صادق علیه السلام و مقام علمی آنان

چکیده
دانش آموختگان مکتب امام صادق علیه السلام، نسبت به هم دیگر تفاوتی زیادی ندارند فقط فرق شان این است که این راویان در رشته های  مختلف، چون فقه، حدیث، علوم قرآن، عقاید، و حتی در علوم طبیعی درس می خواندند و هرکدام در رشته ی مورد تخصص شان برجسته بود؛ اما طبیعی است که ذهن و استعداد راویان متفاوت بوده ولی این تفاوت ها سبب عقب ماندگی یکی از صحابه ها از درک قول امام نه شده است؛ فقه، حدیث، علوم قرآن و اصول و روش علوم فقه که بعد ها به نام اصول فقه تدوین شد، بیشتر رواج داشت، افرادی که به اصحاب اجماع مسمی شده اند در همین رشته ها متخصص بودند، ابو بصیر، ابو حمزه ثمالی، فضیل بن یسار، برید بن معاویه و... از بزرگترین راویانی است که به نشر و معارف ناب اسلام سعی کرده اند که تعدادی قابل توجهی این راویان شاگردی سه امام را کرده اند هم محضر امام سجاد علیه السلام را درک کرده اند هم محضر امام باقر و امام صادق علیهما السلام را.

مقدمه

نشر و بیان معارف احکام شرعی از دوران حضرت رسول خدا ص شروع شد، نشر و اشاعه ی احکام شرعی و عقاید دین مبین اسلام هم چنان بعد از پیامبر خدا نیز توسط خاندان آن حضرت ادامه یافت در هر دوره ی امامان اهل بیت ع این سنت حسنه را ادامه دادند اگر در شرایط مساعد بودند یا جو خفقان؛ ولی در دوران امام صادق علیه السلام یک فرصت خوبی مساعد شد و روی این جهت امام توانست از این فرصت به خوبی استفاده کند؛ به گواهی همه ی مورخان و محدثان، امام صادق علیه السلام دانشگاه بزرگی را تاسیس کرد که افراد زیادی توانستند از این دانشگاه استفاده کنند طوری که تعداد شاگردان آن امام را چهار هزار نفر ثبت کرده اند؛ محدثان و فقیهان برجسته ی را تربیت کرده است؛ در این نوشتار کوتاه خواستیم اصحاب برجسته ی امام صادق ع را با استفاده از منابع علم رجال و فقه و حدیث معرفی کنیم؛ در فرصت کوتاه و اندک چند تن از شاگردان امام را با شرح حال و مقام علمی آنان، معرفی مختصری کرده ایم.

1. ابان بن تغلب

 او از قبيله (كِنْده) است .چون جدش (رباح) آزاد شده جرير بن عباد بكري است او را جريري و بكري نيز مي نامند.ابان بن تغلب بن رباح از مردم کوفه و از تابعین بوده و محضر امام زین العابدین، امام باقر و امام صادق علیهم السلام را درک کرده است و راوی مورد اعتماد امام صادق علیه السلام است و نزدیک به سی هزار حدیث از امام صادقع روایت کرده است. ابان بن تغلب نزد اهل بيت پيامبر(ص) جايگاه خاصي داشت. امام صادق (ع) از ايشان تجليل شاياني مي نمود. محمدبن ابان مي گويد: با پدرم نزد امام صادق (ع) درآمديم؛ وقتي امام (ع)پدرم را ديد مصافحه و معانقه كرد و خوش آمد گفت و بي درنگ دستور داد فرشي را انداختم و از پدرم چيزهايي پرسيد.  امام صادق علیه السلام به ابان فرمود: با اهل مدينه نشست و برخاست داشته باش و گفت وگو كن؛ دوست دارم در ميان شيعيان من همانند تو ديده شوند. مسلم بن ابي حيّه مي گويد: در محضر امام صادق (ع) بودم خواستم خداحافظي كرده و محضرش را ترك كنم، گفتم دوست دارم مطلبي بفرماييد تا توشه راهم باشد؛ فرمود: نزد ابان برو كه او از من احاديث زيادي شنيده است.[1]
مقام علمی ابان بن تغلب
او از جمله مشهورترین علما، محدث برزگ، فقیه برجسته و مورد اعتماد امامیه بود؛ در علم و معرفت از بسیاری محدثان آن روز پیش قدم بود، او ادیب، عالم به لغت، مفسر و به انواع قرائت قرآن آشنایی داشت.[2]
او از جمله ی صحابه ی بود که از نظر علمی امام صادق (ع) او را تایید کرده بود؛ وقت در حضور امام و زمان امام، کسی اجازه ی فتوا را داشته باشد نشان گر علمیت والای آن شخص است.
ابان بن تغلب اولین مصنف علم غریب القرآن (واژگان شناسی قرآن) است.[3]
ابن ندیم از مولفات ابان سه کتاب را ذکر کرده است او گفته است: ابان بن تغلب کتاب «معانی قرآن» کتاب «القرآءات» و کتاب «الاصول فی الروایه علی مذهب الشیعه» را نوشته است.[4] و ابان بن تغلب از اصحاب اجماع[5] بوده است
بنابر قول مشهور، ابان بن تغلب به سال 141ه.ق. وفات يافت و اين حادثه در عهد امام صادق (ع) و در زمان خلافت ابي جعفر منصور دوانيقى، در شهر كوفه مركز فرمان روايىِ عيسي بن موسي اتفاق افتاد.[6]

2.                        ابان ابن عثمان الاحمر

ابو عبدالله بجلی عثمان بن الاحمر اصلا از کوفه بوده و بعدها در بصره مسکن گزین شده بوده؛ از امام صادق و امام کاظم
علیهما السلام روایت کره است.[7]
مقام علمی ابان بن عثمان
 او محدث، حافظ، فقیه و عالم و به علوم ادب و انساب بود؛ محمد بن عمیر گفته است: ابان بن عثمان از با حافظه ترین مردم بود قسمی که اگر کتابی را می خواند و حفظ می کرد و هیچ حرفی زیاده و کم نه می شد.
او از جمله اصحاب ششگانه اجماع بود که اصحاب امامیه بر تصحیح آن ها و اقرار آن ها اجماع دارند؛ ابان بن عثمان الاحمر شيعى نخستين فردى است كه كتابى در علم تاريخ اسلام نوشت. [8]
او کتابی را نوشت که در آن مباحث: مبدا، مبعث، مغازی، وفات، سقیفه و رده جمع کرده بود. . و او در سال 200 قمری وفات کرد.[9]

3. ابو بصیر الاسدی

محدث و فقیه امامیه، یحیی بن قاسم و کنیه اش ابو بصیر است و کسی گفته است او ابن ابو القاسم است و نامش اسحاق است؛ ابو بصیر از طایفه ی اسد از مردم کوفه بود... ابان بن عثمان، عاصم بن حمید حناط، مثنی بن ولید حناط، علی بن ابی حمزه، حسین بن ابی العلاء، منصور بن حازم و دیگران از او روایت کرده اند.[10]
مقام علمی ابو بصیر اسدی
او از بزرگان فقیهان و مورد اعتماد بود؛ دانش فقه و حدیث و باقی علوم را از امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرا گرفت و از امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهم السلام روایت کرده است. او یکی از اصحاب اجماع است که شیعه به تصدیق او اتفاق کرده است؛ از شعیب عقرقوفی روایت شده است که او گفته است 
برای امام صادق علیه السلام عرض کردم: زمانی می شود که به سوالی رو برو می گردیم و از که باید سوال کنیم؟ امام فرمود: «علیک باالاسدی» یعنی ابو بصیر می تواند به سوال های شما جواب دهد.

ابو بصیر در سال 150 هجری قمری در گذشته است.[11]

4. ابو حمزه الثمالی

نام او ثابت بن دینار و کنیه اش ابو حمزه است، کوفی الاصل بوده و از جمله راویانِ حدیث و از کسانی است که در نزد امامیه مورد وثوق و اطمینان می باشد به گفته ی زرکلی، بعض اهل سنت نیز از او روایت کرده اند؛ سه فرزندش با زید بن علی بن حسین کشته شدند.[12]
از ابو حمزه ثمالی: ابان بن تغلب، ابو ایوب الخزار، علی بن رئاب، حسن بن محبوب، عاصم بن حمید حناط، ابان بن عثمان، ابن مسکان، اسد بن ابی العلاء، حکم حناط، داوود الرقی، سیف بن عمیره، عائد الاحمسی، عبد الله بن سنان، شعیب العقرقوفی، صفوان جمال و... روایت کرده اند.[13]
مقام علمی ابو حمزه ثمالی
او از بهترین راویان شیعه و از ثقات آنها بود، فقیهان امامیه در نقل حدیث و روایت او را مورد اعتماد می دانند؛ ابو حمزه در بسیاری از اسناد روایات آمده که بالغ بر سه صد و شصت مورد است؛ او علم را از امام چهارگانه (امام زین العابدین، امام باقر، امام صادق، و امام کاظم علیهم السلام) فرا گرفته است و نزد این امامان مقرب بود. از امام صادق روایت شده است که فرمود: ابو حمزه سلمان روزگارش هست. ترمذی و نسایی از محدثان اهل سنت نیز از او روایت کرده اند؛ ابن ماجه در سنن خود حدیثی را در کتاب طهارت از او نقل کرده است. ابو حمزه ثمالی کتابهایی را هم نوشت مثل: کتاب النوادر، کتاب الزهد، کتاب التفسیر... رساله ی حقوق را از امام سجاد نقل کرده است او دعایی معروف به دعای ابو حمزه الثمالی را نیز نقل کرده است که در سحرهای ماه رمضان خوانده می شود؛ ابو حمزه در سال 150 قمری وفات کرده است.[14]

5. برید بن معاویه عجلی

برید بن معاویه کنیه اش ابو القاسم بود و به قبیله ی عجل منسوب است، از اهالی کوفه بوده.[15]
مقام علمی برید بن معاویه
بُريد از شخصيت هاي برجسته و فقيهان مبرز عصر خويش است و سهم بزرگي در نشر معارف و احكام دارد و از شيفتگان خاندان پيامبر(ص) است. اهل بيت (ع) و دانشمندان شيعه از وي تجليل نموده و به نيكي ياد كرده اند. رجاليون او را ستوده و به عنوان فقيه نام برده اند، علامه حلي مي گويد: وي نزد دانشمندان اهل سنت نيز داراي منزلت است.
در روايات اهل بيت (ع) از او و شماري ديگر چون: زرارة بن اعين و محمدبن مسلم، به عنوان (صدوق)، (اوتاد الارض)، (اعلام الدين)، (سابقين)، (مقرّبين)، (زينت خاندان نبوت)، (دوست داشتني ترين افراد نزد اهل بيت(ع)، (امناي خدا بر حلال و حرام) و (نگهبانان دين و احياگران ولايت) ياد شده است؛ هر چند فضل بن شاذان، وفات او را به سال 150ه.ق. روايت كرده است و محقق شوشتري به استناد قرب زماني فضل به عصر ائمه و نيز با توجه به روايت ابن ابي عمير - از اصحاب امام كاظم(ع) - از بريد، معتقد است كه روايت فضل درست است، ليكن اتفاق رجاليان شيعه در باره اين كه بريد از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق  علیه السلام است چنان كه ابن ابي عمير از اصحاب امام كاظم (ع) است، نشان مي دهد كه ابن ابي عمير عصر امام صادق را درك نكرده است همان طور كه بريد امام كاظم را نديده است.
بنابراين روايت او از بريد مرسل و با واسطه است و آن گونه كه نجاشي هم تصريح مي كند، بريد در زمان امام صادق (ع) وفات يافته است

6.                        جابر بن حیان

ابو موسی، جابر بن حیان صوفی طرسوسی، از شاگردان امام صادق علیه السلام بود که کتابی تالیف کرده که هزار برگ (ورق) داشت که متضمن دانشی بود که از امام صادق علیه السلام فرا گرفته بود و به تعداد پنجصد رساله می رسید.[16]
جابر بن حیان کوفی در علوم مختلف رساله هایی را تالیف کرد مثل علوم کیمیا، طبیعیات و... همان دانشی بود که از امام صادق علیه السلام آموخته بود، بعض رساله هایش در مصر چاپ شد و در این رساله ها به اخذ آن علوم از امام صادق علیه السلام تصریح شده است.[17]
میرهوپ استاد دانشگاه لندن در مورد جابر چنین گفته است: «جابر در تمام دنيا به پدر كيمياى عرب معروف است هنوز در حدود يك صد جلد كتاب شيمى از جابر در دست است و نفوذ جابر در تاريخ شيمى اروپا آشكار است، اين مرد آزمايش‏ها و تجارب بسيار كرده و به نظريات و فرضيات شيمى (کیمیا) نيز پرداخته است. براى اين‏ كه جابر را خوب بشناسيم بايد بعضى از كتاب‏هاى متعدد شيمى او را كه نسخه لاتين قسمتى از آنها موجود است بخوانيم، كتاب هايى كه به اسم جابر باقى مانده است داراى بعضى مطالب مهم و بغرنج است كه هنوز براى علما و مطلعين طب به منزله معماست؛ حتى در كتاب‏هاى جابر مسائلى مطرح شده كه هنوز دانشمندان نتوانسته‏اند حلش كنند [18]»

7.    زراره بن اعین الشیبانی

نام اصلی اش عبد ربه و کنیه اش ابو الحسن و ابو علی است. از اصحاب اجماع و از بزرگترین فقهاء و اجلای محدثین و متکلمین امامیه و یکی از برجسته ترین اصحاب امام صادق و امام کاظم بوده است.[19]
نام زراره (عبدربّه) است و بر اساس چند نسخه از رساله ابو غالب زُرارى، هفتاد سال (1) عمر كرد.
او داراي هشت پسر بود كه شماري از آن ها هم چون: حسن، حسين و عبيد از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده اند.
زراره خوش سيما، تنومند و سفيد پوست بوده است و هنگامي كه براي اقامه نماز جمعه از خانه خارج مي شد كلاهي بلند و سياه بر سر مي نهاد و عصا در دست مي گرفت و چون آثار سجود بر پيشاني او نمايان بود و نيز به دليل زيبايي اش مردم بر مي خواستند واز دو طرف صف مي بستند و به او مي نگريستند تا آن جا كه گاه وي از اقامه نماز جمعه منصرف مي شد و باز مي گشت. وي بسيار عبادت مي كرد تاجايي كه از اشتغالات علمي خود باز مي ماند.[20]

8. فضیل بن یسار نهدی

فضیل بن یسار نهدی، کنیه اش ابو القاسم است، از اهالی کوفه و از جمله راویان و محدثان مورد اعتماد امامیه است و فقیهان امامیه او را ستودند و ستایش کرده اند.[21]
فضیل بن یسار از کسانی بود که مورد توجه امام صادق علیه السلام بود طبق بعضی روایاتی که رسیده دلالت بر منزلت و قرب فضیل نزد امام دارد؛ در روایتی چنین آمده است که امام صادق علیه السلام یک زمانی به طرف فضیل نگاه کرد و فرمود: بشر المخبتین (تواضع کننده گان را بشارت ده) و می فرمود: فضیل از صحابه ی پدرم هست، کسی که اصحاب پدرم را دوست دارد من نیز او را دوست دارم؛ او از اصحاب اجماع نیز شمرده شده است[22] گفته ی امام در باره ی فضیل، از تقرب او نزدم امام حکایت دارد.
مقام علمی فضیل بن یسار
فضیل از شاگردان نامی امام صادق علیه السلام است و دانش فقه و حدیث را از امام فرا گرفته بود، از علمای اعلام و فقیهان برجسته به شمار می رفت و مردم از او حلال و حرام را سوال می کردند و او مرجع فتوی و احکام شرعی در آن روزگار بود و کتابی هم تالیف کرده است؛ از امام صادق (ع) و امام باقر علیه السلام روایت کرده است از او ربعی بن عبدالله، جمیل بن صالح، درست بن منصور و غیر اینها روایت کرده اند؛ او قبل از سال 148 قمری در گذشته است.[23]

9.  محمد بن مسلم

ابو بكر محمّد بن مسلم بن عبيد اللّٰه بن عبد الله بن شهاب زهرى، قرشى. به گفتۀ ابن خلّكان شب سه شنبه 17 ماه رمضان از سال يك صد و بيست و چهار  124  به سن هفتاد و دو يا هفتاد و سه وفات يافته است. و به قولى در سال يك صد و بيست و سه  123  و به قولى ديگر در سال يك صد و بيست و پنج  125  وفات او بوده است. ولادت زهرى، به قولى، در سال پنجاه و يك (51) هجرى بوده است.[24]
مقام علمی محمد بن مسلم
محمد بن مسلم از هوش سرشار و همتي بلند بهره مند بود. قرآن را در مدت كوتاهي حفظ كرد. احاديث را با يك مرتبه شنيدن به ياد مي سپرد و از تكرار آن حتي به هنگام تعليم، كراهت داشت. او از محدثان و قارياني است كه كتاب و كتابت را سخت دوست مي داشتند. به نشر علم و دانش علاقه مند بود و مي گفت: از حبس دانش بپرهيزيد.
آوازه زهري وقتي بالا گرفت كه از فرط بي نوايي و فقر به شام رفت و در اندك مدتي مورد توجه حاكم وقت عبدالملك بن مروان قرار گرفت. خليفه كه از موفّقيت او در پاسخ به سؤال هاي مردم در مسجد جامع دمشق آگاه شده بود، وي را نزد خود خواند و سؤال هايي طرح كرد. زهري آن گونه كه بايد، پاسخ او را داد و مورد تشويق و تكريم خليفه قرار گرفت و به مدينه بازگشت.[25]
ابو اسحاق از ابو جعفر بن ربيعه نقل كرده كه او از عراك پرسيده است: «از كسانى كه تو ديده‌اى اعلم ايشان كيست؟» گفته است: «اعلم از همه به حلال، ابن مسيّب و برتر از همه در حديث، عروة بن زبير و اعلم از همه در همۀ علوم عبيد الله بن عبد الله بن عتبه است و بنظر من از همۀ اينان اعلم، ابن شهاب است زيرا ابن شهاب علم همۀ آنان را با علم خويش جمع كرده است» از مكحول پرسيده شده «اعلم از همه كسانى كه تو ديده‌اى كيست؟ گفته است: «ابن شهاب» باز پرسيده شده: بعد از او؟ دوباره گفته است: «ابن شهاب» ديگر بار پرسيده شده: بعد از او كيست؟ براى سيمين بار در پاسخ گفته است: «ابن شهاب». باز ابو اسحاق آورده كه عمرو بن دينار پيش از اين كه زهرى را ببيند اين مضمون را‌ گفته است: «زهرى را چيزى نيست چه من پسر عمر را ديده‌ام و او نديده و هم من از ابن عباس استفاده كرده‌ام و زهرى او را درك نكرده است» و چون زهرى به مكه آمده عمرو كه در آن هنگام زمين گير بوده به ياران خود گفته است: مرا نزد او ببريد» وى را نزد زهرى برده‌اند و پس از يك شب كه در آنجا مانده و مذاكرات علمى و فقهى ميان آن دو به ميان آمده است ياران و اصحابش پرسيده‌اند، «زهرى را چگونه يافتى؟» گفته است: «به خدا سوگند من هر گز دانشمندى هم‌سنگ و مانند اين قرشى نديده‌ام» و همو نقل كرده كه عمر بن عبد العزيز گفته است: «لا اعلم احدا اعلم بسنّة ماضيه، منه». و به گفتۀ ابن خلّكان، عمر بن عبد العزيز به آفاق جهان نوشته است: «عليكم بابن شهاب فانكم لا تجدون احدا اعلم بالسنة الماضية منه[26]»
به تصریح زرکلی در الاعلام، محمد بن مسلم زهری اولین شخصی است که حدیث را تدوین کرد؛ او از بزرگان حافظان و فقیهان بود؛ او دو هزار و دو صد حدیث حفظ داشت که نصف این احادیث مسند بود. ابو الزناد گفته است که با زهری طواف می کردم، او لوحه ها و کتاب ها با خود داشت و هر آن چه می شنید آن را می نوشت.

10.                   معروف بن خرّبوذ 

خاندان او از موال آل عثمان بن عفان بوده لذا او را قریشی خوانده اند، معروف بن خربوذ محدث و راوی است که از اصحاب اجماع شمرده شده است، از ابو طفيل عامر بن واثله، محمّد بن عمرو بن عتبه، ابوعبداللّه(عكرمه) غلام ابن عبّاس و عبداللّه بن بُرَيده روايت كرده است و كساني چون: ابو داوود طيالسى، عبید بن معاذ حنفی، وكيع بن جرّاح، يحيي بن علاء، حنّان بن سدير، عبداللّه بن سنان، مالك بن عطيّه و دیگران، از او روايت كرده اند.[27]
مقام علمی معروف بن خربوذ
معروف بن خربوذ از شاگردان برجسته سه امام است، او را فقهان از جمله ی فقیهان اولیه (افقه الاولین) دانسته اند.[28] تاریخ وفات او دقیقا معلوم نیست ولی بعد از سال 141 قمری وفات کرده است.[29]

11.                  هشام بن الحکم

هشام دانشمند برجسته، متکلمی بزرگ دارای بیان شیرین  و رسا، و در فن مناظره فوق العاده زبر دست بود او از بزرگترین شاگردان مکتب امام صادق ع و امام کاظم ع به شمار می رفت.
نامبرده در آن « عصر که شیعیان از هر سود مورد فشار سیاسی و تبلیغاتی  از ناخیه قدرت ها و فرقه های گوناگون قرار داشتند، خدمات ارزنده ی به جهان تشیع کرد و به خصوص از اصل امامت که از ارکان اساسی شیعه است به شایستگی دفاع کرد و مفهوم سازنده ی آن را در رهبری جامعه، به خوبی تشریح نمود.
البته پایه های عقیدتی و شخصیت بارز علمی هشام  در مکتب امام صادق ع استوار گردید و در این دانشگاه بود که اساس تکامل فکری و اسلامی او نقشبندی شد اما از سال 148 به بعد یعنی پس از شهادت امام صادق شخصیت والای او در پرتو رهنمودهای امام کاظم ع تکامل یافت  و به اوج ترقی خود رسید.
او در جستجوی حقیقت بود نظر به شواهد تاریخی او در تلاش این بود که علوم عصری خود را فراگیرد و فرا گرفت و کتب فلسفی یونان را مطالعه کرده بعد از آگاهی کتابی در رد «ارسطاطالیس» نوشته است.[30]
مقام علمی هشام بن حکم
بنا به تصریح ابن ندیم هشام بن حکم اولین کسی است که مباحث امامت را مطرح کرد، مذهب را تهذیب نمود، در علم کلام تخصص و مهارت داشت و هم چنان به حاضر یک انسان حاضر جواب بود.[31]
او کتاب هایی را زیادی تالیف کرد: کتاب امامت، الدلالات علی حدوث الاشیاء، الرد علی الزنادقه، الرد علی اصحاب الاثنین، الوحید، الرد علی هشام الجوالیقی، الرد علی اصحاب الطبائع، الشیخ و الغلام، التدبیر، المیزان، المیدان، الرد علی من قال بامامه المفضول، اختلاف الناس فی الامامه، الوصیه و الرد علی من انکرها، الجبر و القدر، الرد علی المعتزله، الالفاظ، المعرفه، الاستطاعه...[32]

12.                  امام ابو حنیفه

شاگردان امام صادق علیه السلام منحصر در شیعیان نبود؛ اهل سنت و جماعت نیز از محضر آن امام بهره مند می شدند که در راس این ها ابو حنیفه قرار دارد، او فقط دو سال در محضر امام صادق علیه السلام دانش آموخته و تمام داشته های فکری اش را محصول همان دو سالی می داند که در خدمت امام بوده و این جمله ی مشهوری است که از ابو حنیفه نقل شده است:  لولا السنتان لهلک النعمان[33]
یعنی اگر آن دو سال شاگردی در محضر امام صادق علیه السلام نبودی ابو حنیفه هلاک می شد.
محمد ابو زهره تصریح کرده است که ابو حنیفه از امام صادق علیه السلام روایت می کرد، کتاب هایی آثار را برای محمد و ابو یوسف املا کرده و به راحتی می توان روایت ابو حنیفه را از جعفر صادق علیه السلام یافت.[34]










نتیجه گیری


بنا بر آن چه که در این نوشتار کوتاه آورده شد به این نتیجه می رسیم که:
1)  بنا بر شرایط و اقتضای زمان، تاسیس دانشگاه جعفری یک ضرورت مبرم بود که توسط امام تاسیس شد.
2)  تعلیم و آموزش علوم فقه و حدیث و سایر علوم طبق ذوق هرکس انتخاب می گردیده که مثلا جابر بن حیان در علوم کیمیا، ابان بن تغلب در فقه و سایر شاگردان نیز به رشته ی خاصی متخصص می شدند.
3)  وسعت علمی شاگردان امام صادق علیه السلام در حد بسیار والایی قرار داشته قسمی که ذکر شده از امام می پرسیدند که اگر شما نباشید باید احکام را از که باید سوال کرد امام به یکی از صحابه اش ارجاع می فرمود.
4)  شاگردان امام علیه السلام منحصر به امامیه نبودند بلکه امامان اهل سنت با واسطه یا بی واسطه شاگرد امام بودند و از دریای معرفت امام بهره مند شدند.

















 پی نوشت ها
[1]  راويان مشترك. ( مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى پژوهشكده تاريخ) قم: بوستان كتاب، 1380 ش، ص 3.
[2]  الشبستری، عبدالحسین، اصحاب الامام الصادق، قم: موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعه المدرسین، 1418 قمری.  ج 1، 18.
[3]  سبحانى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم: مؤسسه امام صادق عليه السلام،  ج 2، ص 17.
[4]  ابن ندیم، الفهرست، بیروت: دار المعرفه، 1987 میلادی، ج 1، ص 308.
[5]  اصحاب اجماع راویان و فقیهانی بودند که طایفه امامیه برای آن چه که این اصحاب صحه بگذارند، به صحت آن اجماع کرده اند که سید بحر العلوم این را در نظم در آورده است:
قد اجمع الکل علی تصحیح ما               یصــــح جماعه فلیـــعلما
... فالسته الاولی من الامجاد                 اربعه منهم من الاوتاد
«زراره»  کذا «برید» قد اتی              ثم «محمد» و «لیث» یا فتی
کذا «الفضیل» بعده «معروف»            و هو الذی ما بیننا معروف _ (رجوع کنید: موسوعه طبقات الفقهاء، ج 2، ص 634)
[6]  راويان مشترك. ( مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى پژوهشكده تاريخ) قم: بوستان كتاب، 1380 ش، ص 3.
[7]  سبحانی، موسوعه طبقات القفهاء، همان ج 2، ص 23.
[8]    جمعی از محققین حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، قم: نشر معروف. 1375 ش. ج 1، ص 19
[9]    سبحانی، موسوعه طبقات القفهاء، همان ج 2، ص 23.
[10]    سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء همان ، ج 2، ص 632.
[11]   سبجانی، موسوعه طبقات الفقهاء، همان، ج 2، ص 632.
[12]  الزرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت لبنان، دارالعلم للملایین، 1980 مفج 2، ص 97.
[13]  سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء، همان، ج 1، ص 303.
[14]  سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء، همان، ج 1، ص 303.
[15]  راويان مشترك. ( مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى پژوهشكده تاريخ) قم: بوستان كتاب، 1380 ش، ص 43
[16]  ابن خلکان، احمد بن محمد - وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان بیروت لبنان: دار صادر 1994 م. ج 1 ، ص 327
[17]  حيدرى، سيد على نقى، الاجتهاد و التقليد، قم: لجنه  اداره الحوزه العلمیه، 1412 قمری، ص 23.
[18]  مکارم شیرازی، ناصر، اسلام و آزادی بردگان، ص 20.
[19]  الشبستری، اصحاب الامام الصادق ع، همان، ج 1 ص 25.
[20]  راويان مشترك. ( مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى پژوهشكده تاريخ) قم: بوستان كتاب، 1380 ش، ص 64.
[21]  الشبستری، اصحاب الامام الصادق علیه السلام، همان ج 2، ص 546.
[22] حلی، حسن بن یوسف، خلاصه الاقوال، نجف الاشرف: المطبعه الحیدریه 1381 قمری. ص 132
[23]  الشبستری، اصحاب الامام الصادق علیه السلام، همان ج 2، ص 546.
[24]  خراسانی، محمود شهابی، ادوار فقه، تهران: سازمان چاپ  و انتشارات، 1417 قمری. ج 3، ص 371.
[25]  روایان مشترک، همان، ج 3 ص 242.
[26]  خراسانی شهابی، ادوار فقه، همان، ج 3، ص 371.
[27]  سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء، همان، ج 1، ص 532.
[28]  آبى، فاضل، حسن بن ابى طالب -  كشف الرموز في شرح مختصر النافع قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم،‌ 1417 قمری، ج 1 ص 11.‌
[29] سبحانی، موسوعه طبقات الفقهاء همان، ج 1، ص 532.
[30]    پیشوایی، مهدی  سیره پیشوایان، قم ایران، موسسه امام صادق ع 1430 ق. ص 372.
[31]  ابن ندیم، همان، ج 1، ص 249.
[32]  ابن ندیم، همان منبع، ج 1 ص 249.
  [33] جمعی از محققین زیر نظر شاهرودی، موسوعه الفقه الاسلامی طبقا لمذهب اهل البیت، قم: مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى،  1423  ه‍ ق، ج 1، ص 25.‌

[34]  ابو زهره، محمد  تاریخ المذاهب الاسلامیه ، بیروت: دارالفکر العربی؛ ب، ت. جزء الثانی، ص 517.

هیچ نظری موجود نیست: