۱/۱۴/۱۳۹۳

مردم سالاری؛ چالش ها و آسیب ها:



در افغانستان از گذشته های بسیار دور به این طرف حکومت به شکل موروثی و شاهی بوده، بعد از درگذشت یک پادشاه باید یکی از اعضای خانواده ای آن حاکمیت را به دست می گرفت، در چنین دوران و مقاطع زمانی بوی از آزادی به مشام مردم نه می رسید، طاعون استبداد و خودکامگی به شکل بارز آن وجود داشت، حکومت هم به شکل انحصاری مختص یک قبیله و یک قوم مشخص بود، اقوام دیگر حق ادعای قدرت و حاکمیت را نه داشتند، ولی در دهه دموکراسی و مردم سالاری این طلسم دیکتاتوری شکسته شد، حق حاکمیت و قدرت به مردم داده شد، طبیعی است که روند مردم سالاری دچار آسیب ها چالش های فراوانی است که از جمله عدم امنیت مانع بزرگی سر راه انتخابات است اما ما گذشته از مسایل امنیتی قوم گرایی، عدم آگاهی مردم، و عدم پذیرش رقبای سیاسی را در این جا مانع مردم سالاری دانسته ایم:
الف) معضله ای قوم گرایی: بدیهی است که در هر کشوری که تازه به مردم سالاری حاکم می شود، ملیت گرایی، نژاد گرایی بزرگ ترین مانع سر راه مردم سالاری می باشد، مردم سالاری در ممالک عقب مانده به تدریج شکل می گیرد، که این امر در ممالک که امروز متمدن و پیشرفته هستند، هم تجربه شده، در ایالات متحده ای آمریکا در اوایل یا شصت و چند سال قبل نژاد گرایی به حد بسیار بالایی وجود داشت، سیاه پوستان حرمت و کرامتی نداشتند... ولی به تدریج به مرور زمان حساسیت های نژادی فروکش کرد، اصل شایسته سالاری حاکم شد. در افغانستان متاسفانه بحث قومی، زبانی، سمتی و... بسیار داغ است که در مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این مشکل به وضوح دیده می شود، هر سیاست مداری به شیپور قومی و مذهبی می نوازد به طبل نژاد پرستی می کوبد، این نوع سیاست، دموکراسی را در مسلخ ابتذال به قربانی می گیرد و این بزرگ ترین آسیب به نظام مردم سالاری است، در نظام مردم سالاری بحث قوم، لسان، مذهب و سمت مطرح نیست، اصل شایسته سالاری مورد بحث است، هر که شایسته حاکمیت باشد باید انتخاب گردد، خواه پشتون باشد، تاجیک باشد یا از اقوام دیگر، اما وضعیت موجود کشور ما حاکی از آن دارد که اقوام پشتون هیچ گاهی به قوم تاجیک و هزاره و... رای نه دهند، یا بالعکس... این جا است که افراد کاندیداها هم مجبور می شوند که سران قبایل و اقوام صاحب نفوذ را به حیث معاون شان انتخاب نمایند، اگر چه این معاون سواد کافی نه داشته باشد، یا از درایت و مدیریت چیزی نه داند فرقی نه می کند مهم آن است که این معاون با خود رای میلیون ها انسان را دارد، اما این که چرا این افراد بیشتر صاحب نفوذ هستند باید اعتراف کرد که شاهکاری این افراد در کشتن و حذف اقوام دیگر بوده، یعنی در یک زمان شرایطی به وجود آمد که سران قبایل و مذاهب به جان هم افتادند فرماندهان و سران اقوام شاهکاری کردند عده ای از طرف مقابل تبعه افغانستانی را از دم تیغ گذراندند و به هم تباران خود نزدیک شدند؛ بنا براین بحث قوم گرایی در شرایط حاضر چالش بزرگ فراراه دموکراسی است.
ب) عدم آگاهی مردم: در نظام دموکراسی حکومت از آن مردم است این مردم هستند که می توانند سرنوشت بهتری برای خودشان رقم بزنند، و سرنوشت خوب از آن ملتی است که بتواند راه و مقاصد مردم سالاری را بداند، از دموکراسی و حق حاکمیت خویش اطلاع داشته باشد، گذشته از همه این امر را خوب درک کند که مردم سالاری چیست؟ اگر ملتی توان درک و اطلاع از دموکراسی را دارا شدند آن زمان است که بدون کدام دغدغه ای به پای صندوق های رای رفته و به فردای خویش اطمینان پیدا می کنند چون از مردم سالاری درک و اطلاع داشته اند و مطمئین اند که اشتباه نه می کنند؛ متاسفانه در افغانستان درک و اطلاع از دموکراسی به حد بسیار پایینی وجود دارد، به خاطر که اکثریت مردم افغانستان به دلیل گذشته سیاه و تاریک سه دهه نتوانستند علم بیاموزند، سواد خواندن و نوشتن پیدا کنند، مخصوصا قشر آسیب پذیر جامعه یعنی زنان، که اصلا از نظام مردم سالاری چیزی نه می فهمند، در تصمیم گیری های سیاسی شان کوچک ترین درک واطلاعی ندارند، فقط تابع بزرگ خانواده هستند... این عدم درک و اطلاع از دموکراسی سبب می شود که قسمت اعظم مشارکت سیاسی به چالش کشانیده شود، چون شناخت و اطلاعی برای قشر عظیم این مردم میسر نه بوده، بسیاری از مردم از سرنوشت فردای خود خبر نه داشته، برنامه ها و طرح های کاندیداهای ریاست جمهوری را نه فهمیده یا اصلا بود و نبود فردای بهتر و انتخابات برایش مهم نه بوده
ج) عدم پذیرش نتایج انتخابات از سوی رقبای سیاسی:
در نظام دموکراسی در وقت نبردها و مبارزات انتخاباتی به شکل آرام صورت می گیرد، هیچ کاندیدی حق حملات لفظی علیه کاندیداهای دیگر را ندارد، و نه باید هم چنین باشد، در کشور ما با تاسف که در نبردها و کاروزارهای انتخاباتی اخلاق رقابت سیاسی به حد صفر سقوط می کند، هر کاندیدا و حامیان آن ها در صدد پیدا کردن نقاط ضعف طرف مقابل هستند که این پدیده را در همین انتخابات در اواخر مبارزات دیدیم، اخلاق رقابت سیاسی در جریان نبردهای انتخاباتی وجود ندارد؛ از طرفی، طبیعی است که در انتخابات، یک کاندید برنده است و بقیه بازنده هستند، ولی این اعلان نتایج برای بقیه غیر قابل پذیرش است گر چه یک کاندیدای ضعیف هم طرف مقابل باشد، یعنی پذیرش نتیجه انتخابات برای رقبای یک کاندید مشکل است، چنان چه دیدیم در این اواخر یکی از کاندیداها در رسانه ها هشدار داد که این دفعه اگر تقلب صورت گیرد ما قرار و آرام نه خواهیم نشست، روی این جهت است که دموکراسی را بززگ ترین ضربه می زنند، این ها در صورت انتخابات را می پذیرند که به نفع او رقم بخورد اگر کسی دیگر انتخاب شد قابل قبول نیست حتما تقلب است باید حق خود را ولو از دم تفنگ باید بگیرد آن زمان است که جنجال های سیاسی صورت خواهد گرفت؛ مردم افغانستان هم به این کاندیداها اعتبار و اعتماد ندارند و سخت نگران اند که مبادا جنگ ها جدل های دوران گذشته تکرار شود....

هیچ نظری موجود نیست: