۲/۰۲/۱۳۹۳

تبیین صلح و امنیت در افغانستان

علی ظفر یوسفی
علی ظفر یوسفی
الف) دشمنان کشور که ها هستند؟ در هر کشوری دشمنان آن تعریف مشخصی دارند… در افغانستان هم کسانی که مخالف نظام جمهوری اسلامی افغانستان هستند، آنهای که مردم ملکی و نظامی کشور را به قتل می رسانند، افرادی که مکاتب را می سوزانند مخالف تعلیم و تربیه بانوان هستند، اشخاص که هر از گاهی دست به انتحار و انفجار می زنند عده ای را کشته و زخمی می سازند؛ همان های که روزی به بهانه این که آمران باالمعروف و ناهیان عن المنکر هستند دست و پای مردم را قطع می کردند، با کم ترین اتهام، حکم اعدام صادر می کردند؛ استدیوم غازی مسلخ و کشتارگاه مردم بی گناه این کشور بود و حالا هم همان انسان ها دشمنان خونی مردم افغانستان اند، از هر قوم و قبیله و طایفه که هستند.
ب) آیا صلح یک جانبه نشان ناتوانی نیست؟ نرمش و انعطاف در مقابل این گونه افراد جفای بس بزرگی در حق مردم افغانستان است؛ هر گونه تلاش و کوشش برای سهیم ساختن آنان در قدرت و حاکمیت بازگشت و ارتجاع به دوران سیاهی است که طعم تلخ آن تا هنوز در کام مردم افغانستان است؛ کسانی که به صلح اعتقادی ندارند، از سازش و آشتی بیگانه اند و غیر انتحار و خودکشی چیزی نه می شناسند سر سازش با اینها خلق بحران است و تکرار سیاست انحصاری است که تاریخ مصرفش گذشته است، طالبان و نیروهای القاعده جریان فاشیستی هستند که در لباس مذهب رخ نهان کرده اند؛ تنها راه ریشه کن کردن اینها مبارزه است؛ همه مردم افغانستان نیک می دانند که شورای عالی صلح چند سالی است که تاسیس شده، تلاش ها و کوشش های زیادی هم در این مورد انجام داده اند که صلح را تحکیم بخشند برادران ناراضی را راضی سازند، ولی نتوانستند از این که این گونه تلاش ها بیهوده بوده و فقط تب و تلاش یک جانبه بوده کدام چراغ سبزی از طرف طالبان نشان داده نه شده؛ این به این مفهوم است که در مقابل این افراد از سر صلح و سازش کاری ساخته نیست، عجز و زاری، التماس و خطاب کردن برادر آنان را جسور تر و بی باک تر می سازد، آنان نه برادر مردم افغانستان اند نه به این نظام اهمیتی قایل اند، فقط در خدمت استخبارات بیگانگان هستند گوش به فرمان اربابان برون مرزی که چه وقت و در کجا دست به عمل های ضد انسانی بزنند.
ج) فرصت های از دست رفته: در یک دهه و اندی خیلی فرصت زیاد بود که امنیت تامین شود، صلح و آرامش نصیب مردم افغانستان شود، مردم هم صبر کردند تا که به قول معروف صبر و ظفر دوستان صمیمی و قدیمی هستند در اثر صبر است که نوبت ظفر و پیروزی می آید؛ اما صبر تمام شد، فرصت های طلایی از دست رفت و عمر حکومت کرزی رو به اتمام شد صلح نیامد، امنیت تامین نه شد راه های کابل و غزنی، کابل و وردک، و کابل و بامیان هم نا آرام باقی ماند؛ هنوز هم مسافران با دلهره و ترس از این مسیرها می گذرند، حالا که بهار شد و طالب و کوچی دست به دست هم داده و کمر همت برای به هم زدن امنیت به میان بسته اند.
د) پاک سازی اردو و پلیس ملی از افراد مشکوک: بسیار اتفاق افتاده که طالبان جذب اردو و پلیس شده و به همین بهانه از طریق اردو و پلیس به نفع طالبان کار می کنند؛ یک بررسی جدی برای پاک سازی اردو و پلیس صورت گیرد این امر می تواند برای تامین امنیت کمک کند؛ چنان که حادثه که در ولایت کنر اتفاق افتاد نشان دهنده ای یک توطئه ای ناجوان مردانه از طرف جاسوسان طالب در اردوی ملی بود که بدبختانه فاجعه آفرید. اما متاسفانه که خاین و خادم در بطن اردو و پلیس از هم تفکیک نه شده اند.
هـ) استحکام مرزها: منبع اصلی ترور و انتحار کشور پاکستان است، انتحاری ها از همان جا تعلیم و تربیه می یابند و از طرف دیگر مرز بین دو کشور آزاد است کدام ممانعتی نیست، آزادانه داخل کشور می شوند؛ حکومت افغانستان به جای کوشش های داخل افغانستان اول باید مرز ها را مستحکم سازد، اگر از ورود تروریست ها در کشور جلوگیری شود طبیعی است که بهبودی قابل ملاحظه ای در امنیت و آسایش به وجود می آید، گماشتگان ارتباط بین گماشتگان داخل و خارج قطع می گردد به تدریج ریشه ای طالبانیستی خشک می شود.
و) تقویت استخبارات: طالبان و دهشت افکنان در داخل پایتخت کشور اعمال تروریستی انجام می دهند در مناطق حساس شهر کابل انفجار و انتحار صورت می گیرد اما امنیت ملی در این مورد اطلاعی پیدا نه کرده، امنیت ملی که نتواند از اعمال انتحاری داخل پایتخت اطلاع پیدا کند چطور می تواند از حملات ولایات آگاهی پیدا کند؛ هدف و غرض این است که دستگاه استخباراتی به یک سیستم قوی و کارآمد مجهز نیست، اگر دستگاه استخباراتی بهتری وجود می داشت حد اقل از حملات ویران گر دشمنان در داخل پایتخت جلوگیری می شد.
ز) خلع مسلح افراد غیر مسئول: قمندانان داخلی و محلی که هیچ گونه جواز حمل سلاح را ندارند گاه گاهی است که امنیت کشور را به مخاطره می اندازند؛ دست به دزدی، قتل، و اختطاف از اعمال این اشخاص است که متاسفانه تا هنوز به هر دلیلی که هست این گونه افراد خلع سلاح نه شده اند.
حـ) آگاهی عامه: موارد بسیاری وجود دارد که مردم در بعض مناطق طالبان را جا و مکان داده و حتی پذیرایی کرده اند به عنوان این که آن ها مجاهدان در راه خداوند هستند، علیه اشغال و استعمار خارجی می جنگند؛ سطح آگاهی بسیاری از مردم دور دست نسبت به دموکراسی و مردم سالاری پایین است، تا هنوز برای آن ها اطلاع داده نه شده که کشور افغانستان مستقل است، کشور اسلامی است؛ تا هنوز هم برداشت آن ها از دموکراسی به عنوان پدیده ای غربی است نه حاکمیت مردم افغانستان؛ حکومت افغانستان یک برنامه ای منظم آگاهی دهی عامه را از هنجارهای دموکراتیک در مناطق دور دست که دست رسی به رسانه ها ندارند روی دست نه گرفته اگر همکاری مردم با تروریستان و دهشت افکنان نه باشد دیگر جایی برای دشمنان وجود ندارد.
نتیجه: از آن چه که بر شمردیم روشن گردید که گزینه های فوق در مدت حکومت حامد کرزی ملی نگردیده یا هم بسیار ضعیف بوده؛ در موارد امنیت و صلح کدام آسیب شناسی جدی صورت نگرفت و گرنه این همه فرصت ها از دست نمی رفت.

هیچ نظری موجود نیست: