۱/۲۵/۱۳۹۳

حکومت حامد کرزی؛ بی اعتمادی مردم

دوران پساطالبان و دهه دموکراسی در اوایل، به کمک نیروهای بین المللی امنیت نسبی به وجود آمد، مردم به آینده امید وار بودند فکر می کردند که در مدتی نه چندان زیاد شاید امنیت کامل توسط حکومت کرزی نهادینه شود، ولی با گذشت زمان، ناامنی بیشتر شد، حملات انتحاری و انفجاری افزایش یافت؛ در این مقطع از زمان اعتماد مردم از حکومت سلب شد. در انتخابات شانزده حمل سال 1393 هم تیم که گفته می شد مورد حمایت حمایت ارگ است، از طرف مردم استقبال نه گردید چون مردم با خون و پوست شان رفتار سیاست های حکومت فعلی را آزموده اند و هر تیم و حکومت که سیاست کرزی را اتخاذ کند بین اکثریت مردم جای گاهی ندارد؛ در این مقاله ما که چند دلیل برای بی اعتمادی مردم از حکومت حامدکرزی را بر شمرده ایم:
الف) انعطاف پذیری بیش از حد در برابر مخالفان: حکومت حامد کرزی در برابر مخالفین مسلح بیش از حد مصلحت گرایی را پیشه کرده، طوری که بارها و بارها از طریق رسانه ها، حامد کرزی یا تلویزیون ملی در تبلیغات صلح و آشتی، طالبان را برادران ناراضی خطاب نموده و آن ها را دعوت به مصالحه کرده، دعوت های که همیشه یک طرفه بوده طالبان هیچ گاهی از صلح و سازش به حکومت حرفی به میان نیاورده، همواره کشور را اشغال شده خطاب کرده و اعلان جهاد علیه حکومت صادر نموده اند؛ و اما حکومت افسار گسیخته کرزی، نه توانست یک استراتژی و یک تاکتیک معقول و کارآمد را در مقابل طالبان اتخاذ کند روی این جهت رفته رفته جرات گروه طالبان بیشتر شد و حملات آن ها حتی در پایتخت افزایش یافت، به بحران افزوده شد، ولی حکومت کرزی به خاطر که جوابی برای گفتن در برابر مردم نه داشت حملات را به دوش خارجی ها و نیروهای بین المللی انداخت، اما سیل نارضایتی مردم از حکومت مرکزی سبب شد که فعالان مدنی و سازمان های غیر دولتی دست به اعتراضات بزنند و حتی تحصن کنند؛ مصلحت گرایی های بیش از حد حکومت کرزی و سیاست های نامعقول آن در برابر مخالفین عده ای را واداشت تا که اتهام همسویی کرزی را با طالبان مطرح کنند، سیاست منفعل مرکزی در تمام جهات سیاست های داخلی و خارجی نه محتاطانه گام برداشت و نه آگاهانه کارکرد.
ب) تبعیض عریان: آن چه که آشکار و هویدا است این است که قربانی اصلی این بازی های سیاسی حامدکرزی، اقوام محروم بوده، مثال زنده و گویای این مورد مناطق صد در صد امن هزاره جات است، جامعه جهانی و مردم دنیا شاهد و گواه هستند که با آمدن دهه دموکراسی و مردم سالاری، مردم مناطق هزاره جات بیش از هر جای دیگر به انتخابات سهم گرفتند، بی اندازه پرشور و آگاهانه حرکت کردند، در حقیقت باید به پاس این مشارکت وسیع مردم آن دیار کارهای حداقل صورت می گرفت، ولی قضیه برعکس شد، مناطق که اکثریت آن به ارزش های مردم سالاری باور نه داشتند، آن را پدیده ای غرب می دانستند، در انتخابات سهم اندکی گرفتند، ولی بودجه های هنگفت و بی حساب برای آن مناطق سرازیر شدند، جای تعجب این جا است که هر چه که طالبان آبادانی این مناطق را مخروبه کردند بازهم بودجه های بعدی اختصاص داده شد؛ این ها مسایل آشکار و روشن تر از آفتاب است، تبعیضات از این دست را در کابل می بینید در توزیع برق و در قیر ریزی های سرک های اصلی و فرعی، که با تاسف از طرف حکومت اعمال شده است.
ج) افزایش بیکاری: در هر جامعه مردم سالار، مردم حق دارند که از شخص اول مملکت خواهان کار و ایجاد کارخانه ها شوند، به خاطر که انتخاب رئیس جمهور به دست همین مردم است، رئیس جمهور منتخب، اشتغال زایی و کارهای بنیادی مطابق نیازهای اجتماعی را در صدر کارهای دوران ریاست جمهوری اش قرار دهد، شوربختانه که در حکومت کرزی اصلا فکری به حال مردم فقیر و بی همه چیز نه شده، عده ای کثیری از مردم برای نفقه ای عیال، ساعت ها منتظر کار در چوک ها می مانند و در آخر هم بدون کدام دست آورد به خانه باز می گردند، اما ارگ و ارگ نیشینان در فکر برادران ناراضی بودند و هستند که چه گونه آن ها را در قدرت و حکومت سهیم بسازند؛ حیات اجتماعی در دوران یک دهه و اندی حکومت کرزی بسیار ضربه دید این مدت یک مدت کوتاهی نه بود فرصت بسیار بود اما اندک کاری زیر بنایی برای جامعه متاسفانه صورت نه گرفت.
د) فساد اداری: در حکومت فعلی فساد به حد آخرش رسیده، افغانستان در رده ای فاسد ترین کشور دنیا قرار گرفته، با این که اداره ای عالی مبارزه با ارتشا و فساد اداری هم تاسیس شد بازهم چیزی از فساد کم نه شد و فساد هم چنان دوام پیدا کرد، این امر نشان دهنده ای آن است که در حکومت اصلا اراده ای مبارزه با فساد وجود ندارد، هر آن چه که است فقط شعار مبارزه با فساد است؛ فساد در هر جامعه ای بی اعتمادی مردم و توده را به دنبال دارد، طبیعی است که وجود فساد گسترده، نشان دهنده ای تیم فاسد و بی اراده است، که دیگر شانسی برای آزمایش این تیم وجود ندارد، جامعه از این گونه حکومت فاسد روگردان می شوند و در نتیجه یک خلا بین مردم و دولت به وجود می آید.
نتیجه: از آن چه که گفته آمدیم به این نتیجه می رسیم که حکومت حامدکرزی در مسایل مختلف امنیتی، اقتصادی و… کارآمد و موثر نه بوده؛ در برابر دشمنان مردم افغانستان تاثیر پذیر بوده تا این که تاثیر گزار باشد؛ دوست و دشمن در بطن حکومت کرزی تعریف نه شد سخن گوی شورای عالی صلح «اسامه بن لادن» را شهید خطاب کرد، جنازه ای یکی از اعضای طالبان از پاکستان توسط هلیکوپتر در افغانستان آورده شد و دفن گردید؛ عده ای از طالبان از زندان بگرام به بهانه های مختلف آزاد شدند؛ که باید قدرت حاکم، از دشمنان مردم افغانستان تعریف مشخصی می داشت تا می توانست برای ریشه کن کردن دشمن، برنامه های را روی دست بگیرد؛ علت دیگر بی اعتمادی مردم از حکومت کرزی، بی عدالتی ها و عدم رعایت توازن در انکشاف ولایات است که حقوق کثیری از ساکنان این سرزمین زیر پا شد و در بعض مناطق حتی یک کیلومتر سرک قیر ریزی شده وجود ندارد؛ از طرف افزایش روز افزون فقر و بیکاری به بی اعتمادی به حکومت افزوده، تدبیر و چاره ای برای کاهش فقر و بی کاری سنجیده نه شد، برنامه های موثر اقتصادی در جهت بهبودی اوضاع اقتصادی مردم طرح نه گردید، بودجه های کلان و هنگفت از طرف ادارات مصرف نه گردید؛ میلیاردها دالر سرازیر گردید به نسبت وجود فساد بی اندازه در ادارات، معلوم نه شد کجا به مصرف رسید. این ها روی هم رفته سبب شد که دیگر مردم به حکومت مرکزی و سیاست های آن بی باور شود.

هیچ نظری موجود نیست: