۱۲/۱۵/۱۳۹۲

اندر احوال کاندیدا های ریاست جمهوری افغانستان سال1393



آن چه در این انتخابات و نامزدان آن به مشاهده می رسد، معجونی از تفکرات، و اندیشه های متناقض را به تصویر می کشد، که هر کدام با گذشته ها و سابقه های عجیب و غریب ذهن هر متفکری را مشغول می سازد، نامزدان محافظه کار، بنیادگرایان که به طور مستقیم یا نا مستقیم به فاجعه هولوکاست (نسل کشی) افشار و کشتار های بی رحمانه ای کابل و ولایات دست داشته اند، نامزدان به شدت سکولار اما فعلا برای کسب آراء مردم در زیر نقاب دین و آیین، رخ نهان کرده و در کمپاین فریاد و اسلاما سر داده اند؛ افراد و نامزدهای به شدت فاشیست و قومیت گرا که بعض از آن ها همین حالا در بعض محافل خصوصی شان، باقی اقوام را هیچ شمرده و آن ها را «خرده هویت» خوانده اند، به نظر می رسد افراد که بیشتر قوم گرا هستند بیشتر خود شان را در ارگ نزدیک تر احساس می کنند، از همه بیشتر خواب و خیال نشستن در ارگ در سر نامزدانی است که  در دفعات قبل شکست خورده اند و می خواهند «خسران عظیم» را جبران کرده و به دنیای سیاست جولان کنند، جوانان ما هم هر کدام به تناسب پول و مقام، به هر طرفی خزیده اند، جمعی به این طرف، گروهی در طرف مقابل، گروهی هم بی طرف اند و به هر دلیلی که نتوانسته در این کمپاین ها اشتراک ورزند...یکی از هواداران یکی از نامزدان که خودش را همیشه یک انسان سکولار معرفی کرده در یکی از برنامه های رسانه ای تصویری از اربابش حمایت می کرد و می گفت: «ما حکومت ایده ئولوژیک تشکیل نه می دهیم» حکومتی است که دین در آن دخالتی ندارد، ولی اربابش قبل از این نعره های تاسیس دار الافتاء و ... سر داده بود، تناقضات در گفتارها و رفتارهای نامزدانش و هوادارانش بسیار به وضوح قابل مشاهده است، یکی از کاندیداها که دایم دستش را طرف کامره ای تلویزیون دراز می کند و شعار پاکی و نجابت از خون هم وطن سر می دهد و خواهان به محاکمه کشانیدن جنایت کاران جنگی است، غافل از اینکه یکی از معاونین او دست و بالش تا مرفق به خون هم وطنانش آلوده است...
از همه بد تر «دریا دلان» که شاید احتمال دو فیصد برنده شدن شان هم نه می رود، وارد کار و زار انتخاباتی شده اند، افرادی که در پارلمان راه نیافته اند، حالا هوای ریاست جمهوری به سر شان زده.... من قصد ملامت کسی یا کسانی را ندارم ولی باید  در گزینش ها دقت کرد، در انتخابات تمام جوانب گذشته ای این جنابان مطالعه شود، و رای دادن یک امر ساده نیست.
رای دادن به جنایت کاران فاجعه افشار یعنی تایید نسل کشی مردم هزاره و شیعه.
رای دادن به فاشیست ها و قوم گراها یعنی تایید پیامد و تبعات آن در آینده.
رای دادن به جنایت کاران و شکنجه گران دوره ای مقاومت، یعنی امضای آن.
بالاخره رای دادن یعنی مهر کردن و امضای تمام کارهای گذشته و آینده ای نامزد ریاست جمهوری.

هیچ نظری موجود نیست: